روش ده انگشتى - فرم ده هفتم
در نظام تفكر متعالى و نظامهاى دیگر، روشهاى بسیارى براى اندیشیدن و منجمله تصمیمگیرى وجود دارد كه بعضاً پیچیده یا ساده هستند. در نظام تفكر متعالى، روشهاى تفكر، تشخیص و تصمیمگیرى در یكى از دو روند ظاهر یا باطنگرا جاى مىگیرند. بنابراین در این نظام، دو جریان تفكرى وجود دارد. جریان تفكر ظاهرگرا كه براساس واقعیتهاى محسوس و قابل تشخیص حركت مىكند و تفكر باطنگرا كه اتكاء اصلى آن به اسرار و ناشناختههاست.
در نظام تفكر متعالى توصیه مىشود كه براى حل مسائل ظاهرى از تفكر ظاهرگرا و براى حل مسائل باطنى از جریانباطنگرا استفاده كنیم اما در صورتى كه بخواهیم الزاماً به كاملترین شیوه ممكن عمل نماییم لازم است این دو جریان را توأماً بكار ببریم كه اصطلاحاً Zیا امگا(به معنى آخرین و تمامكننده) خوانده مىشود...
انتخاب و تصمیمگیرى یكى از سادهترین و در عین حال پیچیدهترین كارهاست. سادگى آن زمانى است كه فقط بخواهیم تصمیم بگیریم و اثرات و پیامدهاى آن از نظر ما مهم نباشد. همچنین تصمیمى كه متضمن رسیدن به نتیجه مطلوب و حصول موفقیت نباشد. در چنین شرایطى مىتوانیم در هر لحظه یك تصمیم و در یك روز هزاران تصمیم بگیریم. اما وقتى كه ضرورت انتخاب درست، تصمیم هماهنگ، تحقق شرایط مطلوب و نتیجه موفق به میان مىآید به تناسب این ضرورت، ممكن است روند تصمیمگیرى پیچیدهتر و دقیقتر شود...
على رغم خطرات زیادى كه تصمیمگیرى و انتخاب ممكن است به دنبال داشته باشد، براى زندگى در این جهان ما ناگزیر از آن هستیم و حالا كه تصمیم گرفتن اجتنابناپذیر مىباشد، ضرورى است كه با بهترین روش ممكن به آن بپردازیم. یكى از عملىترین و كاربردىترین متدهاى تصمیمگیرى سیستماتیك روش ده انگشتى مىباشد كه مطابق بیان دوم(13) ایلیا(م) به آن »هفت دهم« گفته مىشود.
آنچه در اینجا به عنوان روش ده انگشتى (فرم هفت دهم) مىآید درواقع خلاصهاى از فرم و روش مذكور است. در مشروح این روش، شاخهها و نكات فرعى زیادى وجود دارد كه در این خلاصه نیامده است.
1 - تعریف هدف - هدف چیست و داراى چه مشخصاتى است؟
(یا)قصدهاى من از این تصمیمگیرى چیست؟
(یا) وضعیت مطلوب موردنظرم كدام است؟
2 - شناخت مسئله - مسئله (موضوع تصمیمگیرى) چیست و چه ابعاد و زوایایى دارد؟
در اینجا به ترسیم واضح صورت مسئله مىپردازید و ابهاماتى را كه پیرامون آن وجود دارد، روشن مىكنید. »خوب پرسیدن نیمى از دانستن است« بنابراین باید مسئله را به خوبى و به وضوح مطرح كنید تا رسیدن به جواب آسانتر شود. مسئله را به شكلهاى مختلفى مىتوانید مطرح كنید. گاهى همین كار، به وضوح بیشتر منجر مىگردد. در مواقعى هم لازم است مسئله را خرد یا آن را با یك مسئله بزرگتر تلفیق كنید...
زمانى اقدام به تصمیمگیرى و حل مسئله كنید كه شرایط آن تا حدى كه كفایت مىكند برقرار باشد. مثلاً اطلاعات ضرورى پیرامون موضوع را در اختیار داشته باشید.
3 - حدسزنى راهحلها (گزینهیابى( - )براى حل این مسئله) چه كارهایى مىتوانم بكنم؟
(یا) راهحلهاى ممكن و احتمالى كدام است؟
غالباً افراد در برخورد با راهحلها به اولین چیزى كه به ذهنشان مىآید عمل مىكنند. در بسیارى از مواقع اولین چیزى كه به ذهن مىآید سطحى، شرطى شده، القایى (از جامعه) و خالى از دوراندیشى است بنابراین در این مرحله بجاى انتخاب فورى یك راه حل، حداكثر امكانات دیگر را جستجو و معلوم كنید. هر ایدهاى را كه ممكن است(هر چند با احتمالى ضعیف) راه حل مسئله شما باشد یا به حل آن كمك كند، مشخص نمایید. حتى اگر راهحلهایى مسخره و خندهدار اما نسبتاً عملى به ذهنتان مىرسد، در فهرست قرار دهید. در این مرحله، از خلاقیت خود حداكثر بهرهبردارى را داشته باشید(14). بدون آن كه گزینههاى احتمالى را مورد بررسى دقیق قرار دهید، هر ایدهاى را كه ممكن است جوابى در آن باشد، لیست كنید.
4 - انتخاب بهترین راه - بهترین راهحل كدام است؟
حالا به ارزیابى كلى ایدهها بپردازید. درباره هر ایده، جنبههاى مثبت و منفى آن را ببینید. مىتوانید این كار را با سؤال چرا بله (و) چرا نه انجام دهید.
گزینهها را با توجه به هدف و وضعیت مطلوب موردنظر خود محك بزنید. ببینید با شرایط شما و آنچه مىخواهید، تا چه حدى همخوانى و تناسب دارند و این بررسى كلى و اولیه را نسبتاً سریع انجام دهید و متناسبترین و بهترین راه حل را انتخاب كنید.
5 - بررسى بهترین راه حل - آیا این بهترین راه حل است؟
(یا) چرا این كار را انجام دهم و چرا نه؟
(یا) چرا بله و چرا نه؟
در این ارزیابى اختصاصى كه مشروحتر و دقیقتر از بررسى كلى گزینهها مىباشد، پیامدهاى مثبت و منفى راه حل انتخابى را معلوم كنید. اگر توانستید تدابیر لازم را براى جبران پیامدهاى منفى احتمالى، اتخاذ كنید یا آن كه این پیامدهاى منفى را تا حدى كه ارزشش را داشته باشد، پذیرفتید، به مرحله بعدى وارد مىشوید، در غیر این صورت دوباره به سایر گزینههاى ممكن (مربوط به مرحله قبل) مىاندیشید با این قصد كه یا از تلفیق آنها با راهحل انتخابى بهره ببرید یا راهحل دیگرى را انتخاب كنید.
6 - بازنگرى هوشمندانه - آیا روند طى شده هوشمندانه و واقعبینانه است؟
(یا) آیا كار(انتخابها و بررسىها...) به درستى انجام شد؟
(یا) بر سیر مراحل كار چه نقصهایى وارد است؟
در صورت عدم اطمینان كافى از وجود عنصر هوشیارى (كه واقعبینى نیز یكى از ویژگىهاى آن است) در روند مراحل طى شده، لازم است حداقل یكبار به بازبینى و كنترل سیر كارى انجام شده، بپردازید و آن را با هوشمندى و واقعبینى از نظر بگذرانید. باید مطمئن شوید كه عبور مراحل مذكور درست بوده و طى آن اشتباهى صورت نگرفته است.
7 - مشورت نهایى - از دیدگاهِ تو، تصمیم من چطور است؟
مشورتاندیشى یكى از شاخههاى تفكر متعالى است كه به شاخههاى فرعى متعددى تقسیم مىشود. این مشورت مىتواند درونى یا بیرونى باشد. همچنین طرف مشورت مىتواند یك فرد یا افرادى معلوم و یا چیزهاى دیگرى باشد. در تفكر متعالى، قلب و روح، جسم و جهان، سرنوشت و آینده، تاریخ و گذشته، نابودى و مرگ، ارواح و نورها، زمین و آسمان، علائم و نشانهها و حتى حیوانات و طبعیت مىتوانند در »شرایط متناسب با موضوع« مورد مشورت قرار گیرند. براى این كار روشهایى وجود دارد كه شرح آن خارج از این مبحث است. اما عملىترین و آسانترین روش فعلى، مشورت با »مشاوران صلاحیتدار« است. چنین افرادى مىبایست داراى علائم معلومى باشند كه از جمله ضرورىترین آنها مىتوان به دانایى و تجربه بیشتر (در موضوع)، عدم غرضورزى و داشتن حسن نیت و قابل اعتماد بودن اشاره كرد.
بعد از مشورت و تثبیت بهترین راه حل، مىبایست به طراحى برنامه و انتخاب بهترین روش اجرا دست بزنید. در درسهاى بعدى به موضوع مشورت و برنامهریزى نیز مىپردازیم.